محققان علوم اجتماعی خاطرنشان کردهاند مشکلات ایده بزرگ گاری در مورد حافظه و مشکلات با ایده بزرگ گری درباره احتیاط. در زیر پیوندهایی به مقاله های خلاصه شده از این تحقیق مشاهده می کنید.
این مقالات در یک دادرسی بسیار مفید هستند. نماینده متقاضی می تواند از این تحقیق برای به چالش کشیدن تفکر گری استفاده کند. به طور مستقیم چالش با گری برای متقاضیان بدون نماینده سخت تر است. اما هنگامی که متقاضیان این مقالات را به هیئت بررسی ارسال می کنند ، آنها بخشی از شواهد متقاضایان می شوند. اگر گری ادعا را رد کند ، و مدعی علیه با این تصمیم مخالفت کند ، این مقالات بخشی از بسته هایی هستند که به بخش استیناف پناهندگان و احتمالاً به دادگاه فدرال ارسال می شوند. در بخش تجدیدنظر در مورد پناهندگان ، یا در دادگاه فدرال ، این مقالات ممکن است به توقیف تصمیم گری کمک کند. این امر به این دلیل است که عضو تجدید نظر یا قاضی دادگاه می تواند از آنها استفاده کند تا آنچه را که در تصمیم گری اشتباه است بیان کند.
اگر می خواهید این ادعا بخشی از ادله در ادعای شما باشد ، باید آنها را چاپ کنید و حداقل 10 روز قبل از رسیدگی خود به هیئت ارسال کنید. درباره ارسال مدارک به هیئت بیشتر بیاموزید:
دهه ها تحقیق نشان داده اند که ایده بزرگ گری در مورد حافظه اشتباه است. خاطرات مانند فیلم ضبط شده نیستند
خاطرات ناقص هستند ، به خصوص برای حوادث ناراحت کننده. خاطرات می توانند تغییر کنند ، چه رویداد ناراحت کننده باشد یا نباشد. و غالباً نحوه یادآوری یک رویداد به انواع سؤالاتی که در مورد آن سؤال می کنیم بستگی دارد.
در اینجا نکاتی وجود دارد که تحقیقات آنها را بسیار روشن می کند:
مردم غالبا در خصوص زمانبندی، ترتیب، تکرار و مدت وقایع حافظه ضعیفی دارند. مانند بونيفيس ، مصطفى ، لوپه و جان-رينيه ، ما میتوانیم وقوع اتفاقات را بخوبی بخاطر آوریم، بدون اینکه بخوبی به یاد داشته باشیم کی، با چه ترتیبی، برای چه مدت یا چند بار اتفاق افتادهاند.
مانند جي-تسون ، غالبا ما نمیتوانیم چیزهایی را که هر روز دیدهایم خوب بخاطر آوریم یا دقیقا توصیف کنیم.
مانند شاني ، ما اغلب در یادآوری نام دیگران مشکل داریم
زمانی که تلاش میکنیم وقایع مشابه را بخاطر آوریم، غالبا جزییات هر یک وقایع را فراموش میکنیم مانند بیژن ، ما کلیت آنچه را که اتفاق افتاده بخاطر میآوریم. اما حافظه ما در بخش جزییات وقایع محو میشود.
زمانی که رخدادی را بخاطر میآوریم، مواردی را که در زمان وقوع مورد توجه نبودهاند به یاد نمیآوریم. گری به این دلیل مشکوک شد که ماركو و أسمان نتوانستند جزییاتی مانند ساخت کامیون یا رنگ لباس سربازان را به خاطر بیاورند. مارکو کامیون را می دید ، و اسما لباس می دید. اما آنها هیچ خاطره ای از آنها ندارند زیرا آنها به چیزهای دیگر مانند اسلحه هایی که مردان حمل می کردند متمرکز شده بودند.
به مرور زمان حافظه ما کمرنگ شده و تغییر میکند. آنها گاهی با خاطرات سایر وقایع اشتباه گرفته میشوند. این حتی می تواند برای خاطرات ناراحت کننده هم اتفاق بیفتد. مانند خاطرات إيفون از مردانی که او را آزار دادند.
دهها سال تحقیق همچنین از مشکلات ایده بزرگ گری پرده برداشته است که مردم به هر قیمتی از خطر جلوگیری می کنند.
در مورد عکس العمل افراد به وضعیتهای خطرناک بیشتر بخوانید:
دلایل گوناگونی وجود دارد که مردم از خطرات خطرناک چشم پوشی می کنند. دلایل متنوعی وجود دارد که ما تصمیم می گیریم، ریسک کنیم. بعضی اوقات ما به بعضی چیزها فراتر از از امنیت خودمان بها میهیم. در اینجا چند نکته دیگر وجود دارد که تحقیقات روشن می کند:
مانند، سونيا ما میتوانیم خطر کنیم، وقتیکه هر روز با آن زندگی میکنیم. هر چقدر با یک خطر آشناتر باشیم، پشت گوش انداختن ان هم آسانتر است.
مانند، إيميلي ، که زندگیش را برای رسیدن به فرزندانش به خطر انداخت، وقتی میخواهیم کاری را به هر قیمتی انجام دهیم خودمان را متقاعد میکنیم که انجام آن به اندازه کافی ایمن است.
وقتی افرادی مانند هي-يونگ به مدت طولانی با اذیت و آزار زندگی می کنند، پس از مدتی ممکن است احساس کنند که هیچ کنترلی بر روی زندگیشان ندارند. آنها ممکن است به اعتقاد دست یابند که هیچ چیزی برای در امان نگهداشتن آنها وجود ندارد.
گری آموزش دیده است تا به متخصصان اعتماد کند. او گمان میکند که اگر مشاوره یک
إيميلي
در خطر بود، میبایست برای وکیل را استخدام میکرد. اما این کاری نیست که مردم غالبا در شرایط خطرناک انجام میدهند. بیشتر مردم به آنچه که از دوستان و فامیل یا افراد قابل اعتمادشان میشنوند اعتماد میکنند.
ایمنی همیشه حرف اول را نمیزند. مردم زندگی خود را در معرض خطر قرار می دهند تا فرصتی بهتر برای شروع زندگی در یک کشور جدید فراهم کنند. آنها این کار را برای پشتیبانی از دلیلی که به آن اعتقاد دارند انجام می دهند. آنها این کار را برای حفظ عزت ، صداقت یا شهرت خود انجام می دهند. آنها حتی این کار را برای فرصتی در عشق و خوشبختی انجام می دهند. مردم اولویت های خاص خود را دارند ، همانطور که در داستان های مانوئل ، پورابي ، ادريس ، ليزا ، محمد ، كونستانس ، موسى .