زمانی که مصطفى ابتدا با افسر مهاجرت صحبت کرد، او حدس زد که در چه تعداد از جلسات حزب شرکت کرده است. وقتی گری همین سؤال را پرسید ، حدس دیگری زد. اگر یادداشت های افسر را خوانده بود ، آنچه را که قبلاً گفته بود برایش یادآوری می شد. سپس او می توانست هماهنگتر باشد.
اگ تنظیم یادداشتهای افسر را خوانده بود ، شاید متوجه می شد که افسر اشتباه کرده و نوشته تنظیم عضو حزب بوده است. در آغاز جلسه دادرسی ، تنظیم می توانست در مورد این اشتباه صحبت کند. شاید بهتر از این باشد که اجازه دهیم گری مشکل را پیدا کند.
هشدار هنگامیکه متقاضیان تصمیم می گیرند مشکلی را مورد توجه گری قرار دهند ، متقاضی ریسک می کند. اگر آنها چیزی نگویند ، همیشه این احتمال وجود دارد که گری متوجه آن نشود. اما اعلام یک مشکل، به گری نشان می دهد که متقاضی در تلاش نیست تا آن را پنهان کند. این کار اغلب نسبت به زمانی که خودش مشکلی را کشف می کند کمتر او را مشکوک می کند.
برگشت به یک حافظه مانند یک فیلمبرداری است وواصل القراءة و خواندن