گاهی اوقات متقاضیان تلاش می کنند تا هیئت را گمراه کنند. اما پس از آن تصمیمشان را عوض می کنند. آنها تصمیم می گیرند در ابتدای جلسه مصاحبه خودشان باشند. آنها اعتراف می کنند که دروغ گفته اند و تلاش می کنند تا دلیل آن را شرح دهند.
در چنین مواردی، گری همیشه دلسوز نیست . اغلب او نتیجه می گیرد که متقاضی یک فرد نادرست است و نی توان به او اعتماد کرد. گاهی هم او نتیجه می گیرد که متقاضی دورغی را ساخته تا حس ترحم او را برانگیزد. اما در سایر مواقع این عمل صادقانه به گری کمک می کند که متوجه شود متقاضی یک فرد روراست است. او وقتی آنها را باور می کند که آنها توضیح دهند که از رو استیصال یا ترس، اشتباه بدی را مرتکب شده اند.
آنا (
Ana
)،
طارق (
Tariq
) و ، مونيك (
Monique
) تلاش کردند که به هیئت برسند. آنها می توانستند در ابتدای مصاحبه این مطلب را به گری اعلام کنند. نتیجه آن نمی توانست بدتر از آنی باشد که گری خودش متوجه شود. اگر آنها خودشان اعتراف می کردند که دروغ گفته اند، ممکن بود گری با آنها همدلی کند. ممکن بود حداقل این شانس را داشته باشند که توضیح دهند چرا چنین کرده اند. مثلا می توانستند بگویند که از این هراس داشته اند که پرونده شان بسته شود و به وطنشان برگردانده شوند.